افسردگی ماژور (عمده) (Major depression)

بیماری ها
0 نظر | مدت زمان خواندن مقاله: < 1 دقیقه
درخصوص این مطلب سوال دارید؟
داستان خود را برای ما تعریف کنید
افسردگی ماژور (عمده)  (Major depression)

درباره بیماری افسردگی ماژور

اطلاعات بیماریها : افسردگی عمده (دپرسیون ماژور) به صورت خلق افسرده به طور روزمره به مدت لااقل دو هفته توصیف می‌شود.

افسردگی ماژور یک اختلال خلق‌وخوی است که باعث یک احساس مداوم غم و اندوه و از دست دادن علاقه به امور مختلف است. همچنین اختلال افسردگی اساسی که افسردگی بالینی نیز نامیده می‌شود، بر اینکه چه احساسی دارید و چگونه فکر و رفتار می‌کنید اثر می‌گذارد و می‌تواند به انواع مشکلات جسمی و عاطفی منجر شود. به‌علاوه ممکن است در انجام فعالیت‌های عادی روزانه به مشکل بربخورید و گاهی اوقات احساس کنید که زندگی ارزش زیستن ندارد.

افسردگی ممکن است به درمان طولانی‌مدت نیاز داشته باشد. اما ناامید نشوید. اغلب افراد مبتلابه افسردگی با دارو، مشاوره روانی و یا هر دو احساس بهتری خواهند داشت.

علائم و نشانه‌های بیماری افسردگی ماژور

کلیک کنید

مشخصه‌های یک حمله بیماری عبارت‌اند از غمگینی، بی‌تفاوتی یا بی‌احساسی یا برافروختگی که معمولاً با تغییر در تعدادی از کارکردهای عصبی-نباتی همراه است ازجمله الگوهای خوابیدن، اشتها و وزن، کندی یا سر آسیمگی حرکتی، خستگی، اشکال در تمرکز و تصمیم‌گیری، احساس شرم یا گناه و افکار مرگ یا مردن. بیماران مبتلابه افسردگی درون‌زاد (اندوژن) در تمام فعالیت‌های لذت‌بخش عمیقاً احساس عدم لذت می‌کنند، سحرخیز هستند، احساس می‌کنند کیفیت حالت خلقی ملال‌انگیزشان با غمگینی متفاوت است و اغلب متوجه تغییرات روزانه در خلق‌وخوی خود می‌شوند. (صبح‌ها بدتر است) درعین‌حال این خصایص شدید به‌طور متناقضی پیشگویی‌کننده پاسخ بهتر به درمان ضدافسردگی است. تقریباً ۱۵% از کل جمعیت زمانی در طول زندگی خود یک حمله افسردگی عمده را تجربه می‌کنند و ۶-۸% از تمام بیماران سرپایی درمانگاه‌های عمومی معیارهای تشخیصی این اختلال را دارند. مع‌هذا اغلب افسردگی تشخیص داده نمی‌شود و حتی در موارد بیشتری به‌طور مناسب درمان نمی‌شود. اگر پزشکی به وجود حمله افسردگی شک کند اولین وظیفه او تعیین این مسئله است که آیا افسردگی یک قطبی است یا دوقطبی یا اینکه در زمره ۱۰-۱۵% از مواردی است که درنتیجه بیماری‌های عمومی یا سوءمصرف مواد ایجاد می‌شود.

پزشکان همچنین باید خطر خودکشی را با پرسش مستقیم ارزیابی کنند زیرا بیماران اگر مجبور نباشند از صحبت کردن درباره چنین افکاری اکراه دارند. اگر نقشه‌های اختصاصی برای خودکشی کشف شود یا عوامل خطر قابل ‌ملاحظه وجود داشته باشد مثل سابقه قبلی اقدام به خودکشی، ناامیدی مفرط، بیماری هم‌زمان طبی، سوءمصرف مواد یا انزوای اجتماعی، بیمار باید برای مراقبت فوری به متخصصین روان‌پزشکی ارجاع شود. تقریباً ۱۵% از بیمارانی که بیماری افسردگی‌شان درمان‌نشده باشد اقدام به خودکشی خواهند کرد و اکثر این بیماران در طول یک ماه قبل از مرگشان به جست‌وجوی کمک از پزشک برمی‌آیند.

مطالعه فرهنگ‌های مختلف نشان داده که تظاهرات بیرونی افسردگی مختلف است اما علائم اصلی آن مشابه می‌باشد. بروز افسردگی با افزایش سن افزایش می‌یابد. بدون توجه به سن، شیوع اختلال در زنان تقریباً دو برابر مردان است. قبلاً اعتقاد بر این بود که این تفاوت بروز در دو جنس بازتابی از عوامل اجتماعی-فرهنگی است. اخیراً در مطالعاتی بر روی دوقلوها نشان داده‌شده است که در زنان بالغ، آسیب‌پذیری نسبت به افسردگی عمده به  میزان زیادی منشأ وراثتی دارد و اثر عوامل محیطی موقتی بوده و بر شیوع مادام‌العمر تأثیری ندارد. ارتباط بین فشار روانی (استرس روانی)، حوادث منفی زندگی و شروع حملات افسردگی نامشخص است. مطمئناً حوادث منفی می‌تواند افسردگی را تسریع نموده و در بروز آن سهیم باشد اما خود  افسردگی می‌تواند منبع تجارب پرفشار باشد.

اختلالات افسردگی تک قطبی معمولاً در اوایل بزرگ‌سالی  شروع می‌شوند و احتمال عود آن‌ها در طول عمر وجود دارد. بهترین پیشگویی‌کننده خطر بروز اختلال در آینده تعداد حملات قبلی است. اما پیش‌بینی بعد از حمله منفرد قابل‌اعتماد نیست.50 تا 60 درصد از بیمارانی که اولین حمله را دارند لااقل یک یا دو حمله بعدی را هم خواهند داشت. بعضی از بیماران حملات متعددی را تجربه می‌کنند که در طول زمان شدیدتر و مکررتر می‌شوند. طول مدت یک حمله درمان‌نشده به میزان زیادی متفاوت است در طیفی از چند ماه تا لااقل یک سال. الگوی عود و پیشرفت بالینی در یک حمله  ایجادشده متغیر است. در یک فرد اغلب ثبات درازمدتی در نمود بیماری (یعنی علائم موجود، تکرار و مدت حملات) وجود دارد.

در تعداد کمی از بیماران شدت حمله افسردگی ممکن است به سمت علائم روان‌پریشانه پیشرفت کند. الگوی فصلی افسردگی که اصطلاحاً اختلال عاطفی فصلی نامیده می‌شود ممکن است به‌صورت شروع و فروکش حمله‌ها در زمان‌های قابل پیش‌بینی در طول سال ظاهر شود. این اختلال در زنان شایع‌تر است و علائمش عبارت است از بی انرژی بودن، خستگی، افزایش وزن، پرخوابی، ولع دوره‌ای برای کربوهیدرات، شیوع با دور شدن از ناحیه استوایی زمین افزایش می‌یابد و با تغییر زمان در معرض نور قرار گرفتن، خلق بهبود می‌یابد.

علل بیماری افسردگی ماژور

کلیک کنید

علت نورولوژیک افسردگی به خوبی شناخته‌نشده است. دوقلوهای همسان به نسبت دوقلوهای ناهمسان میزان ابتلای همزمان بیشتری به افسردگی نشان می‌دهند. هرچند شواهد انتقال وراثتی افسردگی عمده به‌اندازه اختلال دوقطبی قوی نیست و شواهد کمی هم از نظر تأثیر محیط خانوادگی مشترک وجود دارد.

تفاوت‌های بیولوژیکی

افراد مبتلا به افسردگی به نظر می‌رسد تغییرات فیزیکی خاصی در مغزشان داشته باشند. اهمیت این تغییرات هنوز نامشخص است، اما ممکن است در نهایت به تعیین دقیق علت بیماری  کمک کنند.

شیمی مغز

انتقال‌دهنده‌های عصبی مواد شیمیایی مغز هستند که به‌طور طبیعی در بدن تولید می‌شوند و به‌احتمال زیاد در افسردگی نقش دارند. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که تغییراتی در عملکرد و اثرگذاری این انتقال‌دهنده عصبی در حفظ ثبات خلق‌وخوی نقش مهمی بازی می‌کنند.

هورمون‌ها

تغییرات در تعادل هورمونی بدن می‌تواند باعث تحریک افسردگی شود. تغییرات هورمونی می‌تواند براثر بارداری و در طول هفته‌ها یا ماه پس از زایمان (پس از زایمان) و یا به دلیل مشکلات تیروئید، یائسگی و یا یک تعدادی از شرایط دیگر ایجاد شود.

صفات وراثتی

افسردگی در افرادی که بستگان خونی مبتلا به این بیماری دارند شایع‌تر است. محققان در حال تلاش برای پیدا کردن ژن‌هایی که ممکن است در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند، هستند.

مشابهت بین ناهنجاری‌های عاطفی، حرکتی و شناختی که در افسردگی عمده دیده می‌شود با اختلالاتی که در بیماری عقده‌های پایه‌ای مشاهده می‌شود مطرح کننده این است که شبکه‌های عصبی درگیر کننده قشر جلوی پیشانی (پره فرونتال) و عقده‌های پایه‌ای ممکن است جایگاه اولیه نقص باشند. این فرضیه با مطالعات برش‌نگاری با صدور پوزیترون یا در مورد سوخت‌وساز گلوکز مغز حمایت‌شده که نشان می‌دهد در افراد افسرده سرعت سوخت‌وساز در هسته دم‌دار و قطعه‌های پیشانی کاهش می‌یابد و پس از بهبود به حالت طبیعی برمی‌گردد. همچنین این بررسی‌های تغییرات مشابهی را در جریان خون نشان داده‌اند. در تصویربرداری با MRI در بعضی از بیماران، افزایش بسامد (فرکانس) ضایعه‌های  ماده سفید تحت قشری دیده‌شده است. مع‌هذا چون این یافته‌ها در بیمارانی که افسردگی آن‌ها شروعی دیررس دارد شایع‌تر است، اهمیت آن‌ها به اثبات نرسیده است. در تعدادی از  مطالعات افزایش نسبت بطن به مغز در بیماران مبتلابه افسردگی عودکننده نشان داده‌شده است.

عوامل خطر یا ریسک برگ خریدها در بیماری افسردگی ماژور

کلیک کنید

عوامل زیادی می‌توانند با افزایش شانس ابتلا به افسردگی عمده در ارتباط باشند که برخی از آن‌ها در پایین آمده‌اند:

• ویژگی‌های شخصیتی خاص، مانند عزت‌نفس پایین، بیش‌ازحد وابسته بودن، انتقاد از خود و یا بدبینی
• وقایع آسیب‌زا یا استرس‌زا، مانند سوءاستفاده جنسی یا فیزیکی، مرگ یا از دست دادن یک دوست، مشکل در یک رابطه و یا مشکلات مالی
• ترومای دوران کودکی یا افسردگی‌‌ای که وقتی شما یک نوجوان یا کودک بودید ایجادشده است.
• سابقه افسردگی، اختلال دو قطبی، اعتیاد به الکل یا خودکشی در خویشاوندان درجه‌یک
• سابقه سایر اختلالات روانی مانند اضطراب، اختلالات خوردن و یا اختلال استرس پس از سانحه
• سوءمصرف الکل و یا مواد مخدر
• بیماری جدی یا مزمن، ازجمله سرطان، سکته مغزی، درد مزمن یا بیماری‌های قلبی

برخی از داروها، مانند برخی از داروهای فشارخون بالا و یا قرص‌های خواب‌آور (قبل از توقف هر نوع دارو با پزشک خود مشورت کنید)

تشخیص بیماری افسردگی ماژور

کلیک کنید

معیارهای تشخیص حمله افسردگی عمده

حداقل ۵ تا از علائم زیر در یک دوره دو هفته‌ای وجود داشته باشند به‌طوری‌که حداقل یکی از این علائم خلق افسرده یا بی‌علاقگی یا بی‌لذتی باشد.

نکته: علائمی را که به‌وضوح مربوط به یک بیماری طبی عمومی هستند و هذیان‌ها و توهم‌های نامتناسب با خلق را نباید منظور کرد.

• خلق افسرده در قسمت اعظم روز و تقریباً هر روز، طبق گزارش خود بیمار (مثلاً احساس اندوه یا پوچی کند) یا مشاهدات دیگران (مثلاً گریان به نظر برسد). نکته: در اطفال و نوجوانان می‌تواند به‌صورت خلق برافروخته باشد.
• کاهش قابل ‌ملاحظه در علاقه یا لذت، در تمام یا تقریباً تمام فعالیت‌ها، در قسمت اعظم روز و تقریباً هرروز (طبق گزارش خود بیمار یا مشاهدات دیگران)
• کاهش قابل توجه در وزن بدن بی‌آنکه خود فرد رژیم غذایی گرفته باشد یا افزایش وزن (مثلاً بیش از ۵% تغییر وزن در ماه) و یا کاهش یا افزایش اشتها تقریباً هرروز. نکته: در اطفال نرسیدن به وزن قابل‌انتظار را باید در نظر گرفت.
• بی‌خوابی یا پرخوابی تقریباً هرروز
• سراسیمگی یا کندی روانی-حرکتی، تقریباً هر روز (صرفاً احساس ذهنی بی‌قراری یا کندی نباشد بلکه باید برای دیگران قابل‌مشاهده باشد.)
• خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هرروز
• احساس بی‌ارزشی یا احساس گناه شدید یا نامتناسب (که می‌تواند هذیانی باشد) تقریباً هرروز (فرد صرفاً از بابت بیمار بودن خود احساس گناه نکند یا خود را سرزنش نکند.)
• کاهش قدرت تفکر یا تمرکز یا بلا تصمیمی تقریباً هرروز طبق گزارش خود بیمار یا دیگران)
• افکار عودکننده راجع به مرگ (نه صرفاً ترس از مرگ)، افکار مکرر خودکشی بدون داشتن نقشه‌ای خاص، اقدام به خودکشی یا داشتن نقشه‌های خاص برای دست زدن به خودکشی

این علائم می‌بایست به لحاظ بالینی رنج و عذابی چشمگیر یا اختلالی قابل‌توجه در کارکردهای اجتماعی، شغلی و سایر حوزه‌های مهم زندگی فرد ایجاد کرده باشد.

علائم مربوط به اثرات فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (مثلاً از مواد مورد سوءمصرف یا از داروها) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل کم‌کاری تیروئید) نباشد.

داغ‌دیدگی نباید باعث ایجاد علائم شده باشد. یعنی به دنبال از دست رفتن یک فرد موردعلاقه، علائم فرد بیش از دو ماه طول بکشند یا اختلال قابل‌توجهی در کارکرد، اشتغال خاطر بیمارگونه همراه بااحساس بی‌ارزشی، فکر خودکشی، علائم روان‌پریشانه یا کندی روانی-حرکتی وجود داشته باشد.

درمان بیماری افسردگی ماژور

کلیک کنید

برنامه‌ریزی درمانی به هماهنگ نمودن بهبود کوتاه‌مدت علائم با راهبردهای تداوم‌دهنده و نگه‌دارنده درازمدت‌تر که برای ممانعت از عود طرح‌ریزی‌شده است، نیاز دارد.

بهترین مداخله برای دستیابی به بهبود و ممانعت از عود، درمان دارویی است. اما درمان ترکیبی و تلفیق روان‌درمانی با دارودرمانی برای کمک به مدارای بیمار با کاهش اعتمادبه‌نفس و احساس یاس، پیامد را به میزان قابل‌توجهی بهبود می‌بخشد.

۴۰% از بیماران مراجعه‌کننده به پزشکان عمومی درمان را رها می‌کنند و اگر در عرض یک ماه بهبود علامتی پیدا نکنند دارو را ادامه نمی‌دهند مگر آنکه حمایت‌های اضافی انجام شود. موارد زیر پیامد را بهبود می‌بخشند:

• افزایش عمق و تعداد ویزیت‌ها طی ۴ الی ۶ هفته اول درمان
• موضوعات آموزشی تکمیلی
• مشاوره روان‌پزشکی در صورت نیاز

رهنمودهایی برای تدبیر طبی اختلال افسردگی عمده

• آیا سابقه پاسخ مناسب به دارو در بیمار یا بستگان درجه اول او وجود دارد یا نه؛ اگر وجود دارد داروی قبلی را انتخاب کنید.
• اگر وجود ندارد مشخصه‌های بیمار را ارزیابی نموده و با دارو هماهنگ نمایید. وضعیت سلامت، عوارض جانبی، قیمت، ترجیح بیمار و خطر تداخل دارویی را در نظر بگیرید.
• در صورت انتخاب داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای، بوپروپیون، ونلافاکسین یا مینتازپین، داروی جدید را با یک سوم تا یک دوم مقدار نهایی شروع کنید. اگر مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین را انتخاب می‌کنید در صورت تحمل، دارو را با مقدار کامل شروع کنید.
• اگر عوارض دارو ایجاد شد احتمال بروز تحمل را ارزیابی کنید. کاهش موقتی مقدار دارو یا درمان کمکی را در نظر داشته باشید.
• اگر عوارض جانبی غیرقابل قبولی ادامه یافت دارو را در عرض یک هفته تدریجاً قطع کرده و داروی جدیدی را شروع کنید؛ در انتخاب خود تداخل‌های بالقوه دارو را در نظر داشته باشید.
• پاسخ را بعد از 6 هفته مصرف مقدار موردنظر دارو ارزیابی کنید. اگر پاسخ کافی نبود مقدار را در صورت تحمل به‌طور تدریجی افزایش دهید.
• اگر بعد از تجویز حداکثر مقدار بازهم پاسخ ناکافی باشد قطع تدریجی و تبدیل به یک داروی جدید را در مقابل داروی کمکی در نظر بگیرید. اگر داروی انتخابی ضد افسردگی سه حلقه‌ای باشد سطح پلاسمایی را به‌عنوان راهنمای بعدی درمان اندازه‌گیری کنید.

شما هم می توانید در مورد این بیماری داستان خود را با ما به اشتراک بگذارید

برای ثبت داستان خود لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شده یا روی دکمه " افزودن داستان جدید " کلیک کنید. همچنین داستان شما بعد از ثبت، توسط مدیریت سایت بررسی و بعد از تاییدیه مدیریت سایت، داستان شما نمایش داده می شود.
هیچ داستانی در رابطه با این بیماری مطرح نشده است. چنانچه داستانی دارید، آن را با کاربران و پزشکان سایت مطرح نمایید.

شما هم می توانید در مورد این بیماری پرسش خود را با ما به اشتراک بگذارید

برای ثبت پرسش خود لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شده یا روی دکمه " افزودن پرسش جدید " کلیک کنید. همچنین پرسش شما بعد از ثبت، توسط مدیریت سایت بررسی و بعد از تاییدیه مدیریت سایت، پرسش شما نمایش داده می شود.
هیچ پرسشی در رابطه با این بیماری مطرح نشده است. چنانچه پرسشی دارید، آن را با کاربران و پزشکان سایت مطرح نمایید.
بیماریهای پیشنهادی
ویدئوها
ویدئوهای بیشتر